همچنان که خابیده میمیرم
این وبلاگ قبلیمه!
حصار چکاوک وبلاگ قبلیمه
Sunday, 29 September 2013
heatwave
بعد یه موقع شد که انگار دستم تو دستش قفل شد. انگار نمیشد ولش کنم بذارم بره تا کی میدونه کی برگرده دوباره دستهامون به هم گره بخوره.
heatwave
1 comment:
Anonymous
6 November 2013 at 02:30
چه حال خوبی داره نوشتههات، حتی اگه صاحبش غمش گرفته باشه
:)
Reply
Delete
Replies
Reply
Add comment
Load more...
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
چه حال خوبی داره نوشتههات، حتی اگه صاحبش غمش گرفته باشه
ReplyDelete:)