Tuesday 8 April 2014

ORLANDO

يه برنامه اي مستندي تو تلويزيون گذاشته بود هي واسه من توضيح ميداد هي من اداشُ در مي آوردم هي ميخواست بوسم كنه دستمُ جلو دهنم گرفته بودم نميذاشتم هي قلقلك ميكرد هي ميخنديدم دستم پس ميرفت. گمونم اون روزا بود كه اتاقمُ تازه عوض كرده بودم و چه قدر زود گذشت چقدر زود گذشت.

No comments:

Post a Comment