همچنان که خابیده میمیرم
این وبلاگ قبلیمه!
حصار چکاوک وبلاگ قبلیمه
Sunday, 4 November 2012
همچنان که ایستاده می میرم
میخواستم عنق شم. اذیتش کنم. نذارم بیاد پیشم. بغلم نکنه. بام حرف نزنه. بعد دفترمُ وا کردم دیدم نوشتم
یک - با اورلاندو مهربون باش - خیلی عزیزه
دو - پا شو وایسا
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment