Sunday, 16 October 2011

ایتز کامپلیکیتد

این عطر خوشبو است. این آهنگ شاهکار است. این پشه بد است. من را می‌گاید. عاشقم است. از کون می‌گایتم. نمی‌گزارد بخابم که. فقط فکر گایش است. کاش بمیرد لطفن. با عشق یک‌طرفه‌اش بمیرد لطفن. من از خداوند  خیلی طلب مرگش را دارم لطفن. پشه از من سیری ندارد. رابطه‌مان ایتز کامپلیکتد است. نه، رابطه‌مان ایتز کامپلیکتد نیست. بلکه با دست زده روی شانه‌ی ایتز کامپلیکیتد و بهش گفته زکّی. رابطه‌مان لنگ در هواست. نمی‌بینمش حتا. فقط گاهی در گوشم حرف می‌زند. که مثلن مرا هورنی کند. هی می‌گوید هیچ‌کس بهتر از او نمی‌گاید مرا. هی می‌گویم خُبالا. کجایش را دیده‌ای. عطر زده‌ام برایش. عطر به این خوبی. اول بو نداشت. تازه بویش هوا شده. دلم وا شده. دلم با آهنگ می‌خاند 

No comments:

Post a Comment