لورا جانلو واسم پسندیده. خود جانلو هم منُ پسندیده. فقط پسندیده. من؟ من خری هستم در بند جاکشی. جانلو در عوض اهل سیچیلیاست. جانلو خجالتیه. جانلو کاتولیک متعصبه. جانلو زیادی خوبه. جانلو مواظب من خاهد بود. جانلو هر جا نشستم بعد پاشدم، نگاه میکنه چیزی جا نذاشته باشم. جانلو بغلم میکنه. جانلو هرروز زنگم میزنه با این که میره سرکار و سرش شلوغه هر روز بم زنگ میزنه. جانلو میزاره با موهاش بازی کنم. جانلو مجبورم نمیکنه ظرفای کفک زدهی تو دششوییشُ بشورم. جانلو خودش واسم غذا میپزه. جانلو خوبه. جانلو مواظبمه. جانلو عزیزه. جانلو دعوام نمیکنه انقد بینظمم. این جاکش هیچی نیست. گوز یا عن هم نیست. حتا جاکش هم نیست. یه هیچی کثیفه. کثیف کثیف. . چون کثیفه. کونشُ میزاره رو کاسه توالتی که کثیفه و منُ هم مجبور میکنه کونمُ بزارم روی همون کاسه توالتی که کثیفه. من نمیزارم. من خودم یکی از کسایی بودم که رو اون کاسه توالت عق زدم و شاشیدم. خیلیای دیگم بودن که روش ریدن. شاشیدن. جانلو اینطوری نیس. کاسه توالت جانلو تمیزه. من خودم داوطلباه کونمُ میزارم روش. جانلو هم کونشُ میزاره. من میخام هر روز صبح که پا شدم کونمُ بزارم رو کاسه توالت جانلو. هر روز صبح با خیال راحت برینم تو این زندگی کیری کیری کیری
No comments:
Post a Comment