Tuesday 13 December 2011

و چرا هیچ‌چیزعوض نمی‌شود

حوصله‌ام سر رفت. یه لیوان شراب ریخت رو شروارم. شروار دوس دارم بگم نه شلوار. خستم مث سگ و حمالم مث الاغ و اتاقم کثیفه مث خوک‌دونی. و کار پیدا نمی‌کنم که نمی‌کنم که نمی‌کنم. چرا هیچی عوض نمی‌شه؟

1 comment: