نشناخته بوده ما را. ما هی از دور با همان کفشهای پاشنه بلند و دامن تنگمان بالا و پایین پریدهبودیم و داد و فریاد راه انداختهبودیم و توجه همه را به خودمان جلب کردهبودیم و او همچنان حواسش نبوده. همینطور منتظربوده. با چشمهایش دخترهایی با دامنهای گلدار و موهای فرفری شانه نشده را دنبال میکرده. قبلترش زنگمان زده بوده. همان موقع بوده که ما با همکارمان از میزان تخمیت هوا صحبت میکردیم و ما داشته بودیم میگفتیم که کارمان از هوا هم تخمیتر است و البته راضی هستیم. بعد یکی دیگر از همکارها گفته کافه و ما گفته بودیم بله، سیگار و کافه. بعد داشته بودیم میرفتیم که موبایلمان زنگ خورده و گفتهبودیم پرونتو، چون ایتالیاییها می گویند پرونتو. بعد او خاستهبوده اذیتمان کند، گفتهبوده از نمیدانم کجا تماس گرفته و رزومهی ما را دیده و پسندیده و ما هی پرسیدهبودیم ازکجا و نخاستهبودیم لو بدهیم که اصلن رزومهای نفرستاده بودیم و او وسط کار خندهاش گرفته بوده و ما همانجا در دفتر کارمان با همان کفشهای پاشنه بلندمان و دامن تنگمان یکی دو متر به هوا پریده بودیم و جیغ زده بودیم و به نگاههای بهتزدهی همکاران وقعی ننهاده بودیم. بعدترش پرسیدهبودیم کجاست و گفته بوده همینجاست و گفته بودیم عصر بیاید برویم اَپرتیوویی چیزی و گفته بوده باوشه. و آمدهبوده همانجا و ایستاده بوده منتظر ما و در همان حین نادیدهمان گرفته بوده تا وقتی پریده بودیم بغلش. بعد بهت زده نگاهمان کرده بوده و لبخند زده بوده و بوسیده بودتمان. و بعد گفته بوده عوض شدهایم، چون عوض شده بودیم. چون موهای فرفریمان را شانه کردهبودیم و با اتو صاف کردهبودیم و محکم پشت سرمان بسته بودیم. چون به جای کفشهای اسپورت رنگبهرنگمان کفش سیاه پاشنه دار پوشیده بودیم و چون دامنمان گلدار نبوده و چیندار نبوده. با همهی این وجودها، همینطور ما را بغلش نگه داشته بوده و هی بوسیده بوده و لبخند زده بوده. بعد باران باریده بوده و باد ووزیدن گرفته بوده و ما همانجا هنوز ایستاده بودیم و سیگار دود کرد بودیم
No comments:
Post a Comment